روزی روزگاری پسر جوونی با پدرش بر روی زمینی ، کشاورزی می کردن .مدتی گذشت و زمین اصلاً آماده ی بذر پاشی نشد.
لطفا ایده، نظر، انتقاد و یا پیشنهادات خود را در خصوص این قصه ارسال نمایید. نظر شما پس از تأیید نمایش داده می شود.