مرد عربی بود که سگی در حال مردن داشتاون وسط راه نشسته بودو برای سگش گریه میکردگدایی از اونجا میگذشت، از مرد عرب پرسید..
لطفا ایده، نظر، انتقاد و یا پیشنهادات خود را در خصوص این قصه ارسال نمایید. نظر شما پس از تأیید نمایش داده می شود.